اثر فئودور داستایوفسکی
کتاب جنایت و مکافات اثر فئودور داستایوفسکی
معرفی کتاب
یکی از برترین شاهکارهای ادبیات جهان، جنایت و مکافات است که فئودور داستایوفسکی را در ردیف بزرگترین رمان نویسان جهان قرار داده است.
این رمان اولین بار در سال ۱۸۶۶ به صورت مجموعهای در مجله ادبی پیام روسیه منتشر شد و خوانندگان را تحت تأثیر قرار داد. بعدها، زمانی که به صورت رمان تک جلد به بازار آمد، موفقیتی فوری برای داستایوفسکی به وجود آورد.
اغلب از جنایت و مکافات به عنوان شاهکار روسی یاد میشود که نسلها را هم در شرق و هم در غرب تحت تأثیر قرار داده است. این کتاب تا به حال به زبانهای مختلف ترجمه شده است و به دلیل محبوبیت این اثر تا به حال بیش از ۲۵ فیلم و سریال بر مبنای آن ساخته شده است.
جنایت و مکافات، داستان بیگانگی دانشجویی به نام راسکولنیکوف را بازگو میکند که تصمیم میگیرد به عنوان راهی برای اثبات فلسفه برتری خود بر دیگران، دست به جنایت کامل بزند. این رمان، اعماق از هم گسیختگی ذهنی او را در زمانی که با عواقب روانی قاتل بودن درگیر میشود، بیان میکند.
جنایت و مکافات خواننده را به سفری در تاریکترین فرورفتگیهای ذهن جنایتکاران و فاسد میبرد و روح مردی را که هم در تسخیر خیر و شر است، آشکار میکند. مردی که نمیتواند از وجدان خود فرار کند.
از نظر ادبیات جهان، داستایوفسکی بهعنوان بزرگترین استاد رمان روانشناختی واقعگرا شناخته میشود و هنوز هیچ استاد مدرنی با او برابری نکرده است. کتاب جنایت و مکافات یکی از موفقترین نمونههای اولیه رئالیسم روانشناختی است.
اگرچه شخصیتهای کتاب تخیلی هستند، اما این رمان وقایع را به گونهای به تصویر میکشد که ممکن است در اواخر قرن نوزدهم روسیه رخ داده باشد.
شخصیتهای جنایت و مکافات بدترین و بهترین جنبههای بشریت را زندگی میکنند. شما بین نفرت از آنها، احساس دوست داشتن آنها و همدردی با آنها در نوسان خواهید بود.
خلاصه کتاب جنایت و مکافات
رودیون رومانوویچ راسکولنیکوف، که قبلا دانشجو بوده، در یک اتاقک کوچک در طبقه بالای یک ساختمان آپارتمانی فرسوده در سن پترزبورگ زندگی میکند. او مریض است، لباسهای ژنده میپوشد، پول کمی دارد و با خودش حرف میزند، اما خوش تیپ، مغرور و باهوش است.
راسکولنیکوف به نظریهای باور دارد که پیشنهاد میکند که خارقالعادهترین انسانهای جهان باید اجازه داشته باشند که هر جنایتی را برای دستیابی به خیر بزرگتر برای بشریت مرتکب شوند.
او در فکر ارتکاب جنایت هولناکی است، اما ماهیت جنایت هنوز مشخص نیست. به آپارتمان یک گروفروش پیر به نام آلیونا ایوانونا میرود تا با گرو گذاشتن ساعتش، پول بگیرد و برای جنایت برنامهریزی کند.
پس از آن، برای نوشیدنی در یک میخانه توقف میکند، در آنجا با مردی به نام مارملادوف ملاقات میکند، که شغل خود را رها کرده و از ترس اینکه به خانه نزد خانواده خود بازگردد، به مدت پنج روز مشروب خورده است.
مارملادوف به راسکولنیکف درمورد همسر بیمارش کاترینا و دخترش سونیا میگوید که برای تامین هزینههای خانواده مجبور به تن فروشی شده است. راسکولنیکف با مارملادوف به آپارتمانش میرود و در آنجا با کاترینا ملاقات میکند و از نزدیک شرایط اسفناکی که در آن زندگی میکنند را میبیند و درگیر شرایط خانواده مارملادوف میشود.
روز بعد راسکولنیکف نامهای از مادرش پولچریا الکساندرونا، دریافت میکند که در آن به او اطلاع میدهد خواهرش دونیا با یکی از مقامات دولتی به نام لوژین نامزد کرده است و همه آنها به سنت پترزبورگ نقل مکان میکنند.
راسکولنیکف به میخانه دیگری میرود و در آنجا میشنود که فردی در مورد این حرف میزند که اگر گرو فروش پیر آلیونا ایوانوونا بمیرد، جامعه چطور جای بهتری میشود. بعد از این حرفها راسکولنیکف در خیابان میشنود که گروفروش عصر روز بعد در آپارتمانش تنها خواهد بود.
او با تنبلی میخوابد و روز بعد از خواب بیدار میشود، یک تبر پیدا میکند، یک کالای جعلی را برمیدارد تا گرو بگذارد. به این وسیله حواس آلیونا ایوانونا را پرت میکند و او را میکشد. پس از قتل آلیونا در حالی که اتاق خواب او را برای پول زیر و رو میکند، خواهرش، لیزاوتا، وارد خانه میشود و راسکولنیکوف او را نیز میکشد.
راسکولنیکف به سختی و بدون اینکه دیده شود از صحنه جنایت فرار میکند،سپس به آپارتمان خود برمیگردد و روی مبل فرو میریزد.